گاهی نه بوسیدن ؛نه بغل ؛فقط دیدن یک عکس دلتنگی را کم میکند !مادر بزرگ را میگویم..خدایش بیامرزد
گاهی نه بوسیدن ؛نه بغل ؛فقط دیدن یک عکس دلتنگی را کم میکند !مادر بزرگ را میگویم..خدایش بیامرزد
کاش یکی یقه لباس ما را از پشت سر می گرفت و اندکی ما را بالا می برد تا جهان را کلی تر و در مقیاسی وسیع تر ببینم و برای روزگاری هر چند مختصر " زندگی " کنیم...
چه شده آسمان تهران را؟ روزها محکم واستوار اما همین که هوا گرگ ومیش و به تاریکی شب نزدیک میشود بغضش میترکد و آشوب دلش هویدا می شود!؟...
اعتماد به نفسم از ترس آدم ها آب می شود و از انگشتان لاغر دستم به زمین فرو می افتد ...(ترسو شدم)
زنگ آهنگ موبایلم از سوره حمد ماهر معیقلی به این تغییر داده شد ...
تیتر : سعدی علیه الرحمه
من: من میخوام برگردم به کودکی!
نازی: نمیشه! کفشِ برگشت برامون کوچیکه!
من: پابرهنه نمیشه برگردم؟
نازی: پلِ برگشت، توان وزن ما رو نداره، برگشتن ممکن نیست!
من: برای گذشتن از ناممکن کی رو باید ببینیم؟
نازی: رؤیا رو!
من: رؤیا رو کجا زیارت بکنم؟
نازی: در عالم خواب!
من: خواب به چشمام نمی آد!
نازی: بشمار، تا سی بشمار، یک و دو...
حسین پناهی
+هزار باده ناخورده در رگ تاک است...
+حرف مفت هم مشتری های خودش رو داره !
+گز که روی سر ما جاداره اما چای با قنـــــــــــد...
+عنوان : سید رضا موسوی والا
نیازمندم به تو.. به داشتن ات.. به توجه ات.. به مهربانی ات...
نیازمندم به تو و بی نیاز شدن در کنارت...
نیازمندم یا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاه که خط بزنی همۀ نیازمندی هایم را...